خداحافظ رفیق قدیمی

امروز رسما تیبا رو ثبت نام کردیم.مهربون یه جوریه.براش فروش این ماشین سخته،همش یاد خاطراتشه با این ماشین...منم دوستش دارم ولی دنیا همینه...خداییش بهترین خاطره ها و اولین های ما با این ماشین بود...خدا کمک کنه خوب فروش بره وگرنه تو هچل میافتیم

هفت جلسه از تمرین گذشت ولی من هنوز راه نیافتادم.از مربی خیلی خوشم نمیاد ولی چاره ندارم...یا داره از بدبختی هاز زندگیش میگه یا به عالم و آدم فحش میده...میگه دخارم به پدرش بی اعتماده ،خیلی دخترم میفهمه.از اون ور به دخترش میگه تقصیر من نبود دیرت شد تقصیر بابات بود....خوب منم 8سالم باشه و بابامو جلوم خراب کنن،حس امنیتمو از دست میدم...روم نشد بهش بگم اینو ولی بهش گفتم ب نظرم شما کار نکنی بهتره،اعصابت ضعیفه برا این کار...

نظرات 1 + ارسال نظر
بانو سرن شنبه 15 آذر 1393 ساعت 14:11 http://banooseren.blogfa.com/

ایشالا این جدیده هم زودی به دستتون برسه و چرخش براتون بچرخه.
مربیه ننداختت بیرون از ماشین. آخه کلا انگار بی اعصابه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.